این داستان از مرگ شخصیت اصلی داستان شروع میشه، البته که مرگ خودش یه آغازه، آغاز یه زندگی جدید. با خوندن این کتاب ممکنه نظرتون در مورد زندگی پس از مرگ تغییر کنه. کتاب خوبی بود البته اونقدر برای من کشش زیاد نبود که زود تموم بشه ولی زیبا بود. =) چندتا تیکه از کتاب:
” ما آدمها مثل آهنربا هستیم. همان طور که یکدیگر را جذب میکنیم، دفع هم میکنیم: با حرفهایی که میزنیم و کارهایی که میکنیم.
” از دوردست صدای غرش هواپیمایی بلند شد و ادی را بسیار مأیوس کرد. این عذاب درونی هر اسیری است، فاصلهٔ کوتاه میان اسارت و آزادی
+کتاب "نفر بعدی که در بهشت ملاقات می کنید" دنباله این رمان محسوب میشه.
++راستی نویسنده کتاب میچ آلبومه. من سه شنبه ها با موری رو بیشتر دوست داشتم.
+++راستشو بگم خیلی کتابش منو نگرفت
درباره این سایت